سیاست 08 بهمن 1403 - 17 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

آیت‌الله جوادی آملی: بهترین مکتب برای حکمروایی جائرانه مکتب جبر است/ معاویه نقشه جبر را کشید تا زورگویی و ستمگری و دیکتاتوری خودش را توجیه کند

آیت‌الله جوادی آملی: بهترین مکتب برای حکمروایی جائرانه مکتب جبر است/ معاویه نقشه جبر را کشید تا زورگویی و ستمگری و دیکتاتوری خودش را توجیه کند



به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آیت الله جوادی آملی روز گذشته در درس خارج فقه، در سخنانی اظهار داشت: وقتی جبر باشد کسی به دستگاه حکومت اعتراض نمی‌کند. این نقشه را معاویه کشید چون بهترین مکتب برای حکمروایی ظالمانه و جائرانه مکتب جبر است، برای اینکه می گویند همه به قضا و قدر الهی است، خواست اوست، او دستور داده است.

گزیده سخنان آیت الله جوادی آملی بنابر روایت جماران، بدین شرح است:

*معاویه از سالیان متمادی قبل زمینه جبر را فراهم کرد که تفویض باطل است جبر حق است کار دست خدا است قضا و قدر دست خداست احدی دخالت ندارد تا تمام جُرمها و ظلمها را بکنند بگویند این کار، کار خدا است. از اول معاویه نقشه جبر را کشید که هر چه میگذرد به قضا و قدر الهی است بدون اینکه انسان اختیاری داشته باشد. این کار را کرد تا زورگویی و ظلم روایی و ستمگری و دیکتاتوری خودش را توجیه کند.

*وقتی جبر باشد کسی به دستگاه حکومت اعتراض نمی‌کند. این نقشه را او کشید چون بهترین مکتب برای حکمروایی ظالمانه و جائرانه مکتب جبر است برای اینکه میگویند همه به قضا و قدر الهی است خواست او است او دستور داده «من غلام و آلت فرمان او». الآن غالب اهل سنت اشعری هستند جبری هستند همه معتزلیها را بنی العباس اعدام کردند، ما فعلاً معتزلهای نداریم هر چه هست اشعری و جبری است. این جبر را معاویه رواج داد تا بگوید که کار به دست خدا است هر فشاری که روی ملت آوردند و آورد و خواست بیاورد، کار به دست او است قضا و قدر الهی است. این کار را کرد و کرد و کرد.

*آقایان این روضه، مثل همین مسئله فقهی است منتها حالا چون به دست روضه خوان افتاد شده گریه، گریه سر جایش محفوظ است. حتماً یعنی حتماً این محاوره و گفتمان وجود مبارک زینب کبری(صلوات الله و سلامه علیها) را با ابن زیاد ببینید در مجلس ابن زیاد چه گذشت؟ سخن از سیاست نبود سخن از نظام نبود ابن زیاد نگفت ما پیروز شدیم ابن زیاد نگفت ما کشتیم سؤال کرد که «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ؟» دیدی خدا با برادر تو چکار کرد؟ یعنی جبر. اینکه زینب کبری فرمود: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا» یعنی کار خدا. اصلاً سخن از روضه خوانی و گریه و اینها نیست.

*سخن از سیاست نیست سخن از جنگ نظامی نیست سخن از پیروزی اموی بر هاشمی نیست. «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ؟ فَقَالَت‌ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»، آنچه او انجام داد که خیلی خوب بود، اما آنچه که شما کردید این است. این کار که کار خدا نبود، شما کردید. این سؤال و جواب یعنی سؤال و جواب! از این بحثهای دقیق فقهی که ما داریم علمی‌تر است حواستان جمع باش. یک بار این مقتل را بخوانید که سؤال چه بود؟ جواب چه بود؟ چرا تمام حرفها با زینب کبری در این بود که خدا چه کرد، خدا چه کرد، خدا چه کرد! حضرت فرمود شما انجام داید شما انجام داید شما انجام داید. صحبت از سیاست نبود صحبت از پیروزی نظامی نبود. «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ؟ فَقَالَت‌ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا». آنچه او انجام داد که خیلی خوب بود.

*بعد صحبت را ادامه داد و ادامه داد گفت آن جوان کیست؟ فرمود علی بن حسین است. گفت علی بن حسین را که خدا در کربلا کُشت! روضه چون به دست روضه خوان افتاد آن مقام جلال و علمیبودنش را از دست داد. او نگفت ما کشتیم نگفت ما پیروز شدیم گفت آن جوان کیست؟ گفتند علی بن حسین است. گفت علی بن حسین را که خدا در کربلا کشت! این همان مکتب جبر است. فرمود علی بن حسین را خدا نکشت، لشکریان شما کشتند. سخن از جبر است. سخن از اختیار است. سخن از سیاست نیست سخن از نظام نیست.

*این است که زینب کبری فرمود: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا». آنچه خدا انجام داد دستور داد مبارزه بکنند برادرم تا آخرین لحظه مبارزه کرد. این از قویترین حکمای ما حکیمتر است. فهمید که او دارد چه میگوید، اصلاً صحبت سیاسی نبود سخن نظامی نبود. حالا شام که او خام بود آن حرفها را زد مطلبی دیگر است. شما یک بار این مقتل و گفتمان وجود مبارک زینب کبری(صلوات الله و سلامه علیها) با ابن زیاد ملعون را نگاه کنید ببینید سؤال و جواب در محور چیست و در محور چه چیزی دارد سؤال میکند؟ اصلاً صحبت سیاسی نیست. اصلاً صحبت نظامی نیست. فقط صحبت کلامی است. کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ؟» فرمود: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا». آنچه او انجام داد خیلی زیبا بود.

بنابراین این زینب کبری در اوج است او دختر علی بن ابیطالب است دختر فاطمه زهرا است حسابشان جدا است. از نظر مدیریت صحنه کربلا ببینید او چکار کرد؟ دو تا پسر داشت هر دو را فرستاد، هر دو هم شهید شدند من که ندیدم حضرت بالای سر نعش بچه هایش آمده باشد، شهید شده بودند! اما علی اکبر که شهید چکار کرد؟ دوان دوان خودش را بالای نعش رساند «وا أخیا وا أخیا»! چرا این کار را کرد؟ چون میدانست بچه های او عزیز هستند اما علی اکبر چیز دیگری است وجود مبارک سید الشهدا فرمود کسی است که «أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک‌»[۴] این علی اکبر حسابش جدا است. وجود مبارک زینب کبری تا مقتل دوان دوان آمد «وا أخیا وا أخیا» ای برادرزاده! ای برادرزاده! سید الشهداء فهمید که زینب آمده تا حسین بن علی بالای این نعش تنها نباشد. فرمود درود بر تو خواهر، درود بر تو. من به احترام این عاطفهات کنار این نعش نمینشینم. خودم این نعش را نمیبرم، چون غالباً شهداء را سید الشهداء میبرد. اینکه مرثیه خوانها میخوانند «جوانان بنیهاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید» همین است. فرمود به احترام این بزرگواری زهراگونه تو من این نعش را خودم نمیبرم. به بنیهاشم میگویم این نعش را به خیمه بیاورند «یا فُتْیانَ بَنِی هاشِمٍ إحْمِلُوا أَخاکُمْ إلی‌ الْفُسْطاطِ» گفت به احترام تو من این نعش را نمیبرم.

۲۹۲۱۹

منبع : خبرآنلاین

مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *