گروه ایرنا زندگی- تأثیرات بحث و جدل سیاسی در خانواده بر کودکان از موضوعات مورد توجه بین المللی است. یادگیری همیشه بخش مهمی از تربیت کودک را تشکیل میدهد. یادگیری که در دوران کودکی صورت گیرد، نتایج مادامالعمری برای کودک ما به همراه دارد. این یادگیری میتواند مثبت یا منفی باشد. ما دراینجا با دکتر مصطفی کوچکزایی، مشاور و رواندرمانگر به گفتگو نشستیم تا درخصوص تاثیرات منفی بحث و اختلافات نظرهای سیاسی در محیط خانواده اطلاعاتی کسب کنیم.
کودکان پیشگامان سیاسی فردا
دکتر کوچکزایی کودکان را پیشگامان سیاسی و اجتماعی فردا میداند و معتقد است از هماکنون باید آماده مشارکت سیاسی شوند. او در این باره گفت: «کودکان تا زمانیکه تربیت صحیحی در دوره کودکی در حوزه اندیشههای سیاسی و مذهبی نداشته باشد در آینده نمیتوانند هویت منسجمی در این حوزهها داشته باشد. وقتی ما از واژه تربیت استفاده میکنیم، خیلیها به اشتباه فکر میکنند باید به شیوه سنتی و گفتگو محور آموزش دهیم این در حالی است که باید تربیت را در بستر و محیط درست شکل دهیم و زمانی تربیت را انجام دهیم که بتوانیم به ذهن کودک محتوای درستی بدهیم.»
این مشاور خانواده در بیان مثال این نوع تربیت گفت: «وقتی کودکی دوست دارد، برنامه کودک و انیمیشن ببیند، چقدر خوب است برنامههایی را نگاه کند که معنای هویت ملی، علاقهمندی به کشور و ملیگرایی داشته باشد. وقتی مادری در بالین و بستر کودک برای او داستان میگوید، چقدر خوب است از الگوهایی استفاده کند که معنای هویت ملی، اقتدار، شجاعت ، میهن دوست دوستی و خیلی مفاهیم دیگر باشد. وقتی ما این مفاهیم را به ذهن کودک میدهیم، او را ناخودآگاه به کشورش علاقهمند میکنیم و برعکس این اتفاق نیز با تربیت ناصحیح رخ میدهد. پس چقدر خوب است که ما بسترها و محتوای خوب را با آرامش بدون دعوا و کلک بازی و جدل به او القا کنیم و برای او بوجود آوریم.»
این رواندرمانگرشیوه درست تمرین و تبیین مشارکت در انتخابات درکودکان را با بازی، شوخی، لذت در محیط دانست نه با دعوا، نه با الزام کردن و گفت: «دعوا و الزام خود باعث ایجاد حس بدی نسبت به مشارکت در کودکان میشود. در زمان کودکی، دو قوه بسیار فعال است، یکی قوه ادراکیه که برگرفته از حواس پنجگانه است و دوم قوه هیجانی که بر اساس شوق و ذوق و خوشایندی و نا خوشایندی شکل میگیرد. اگر قصد دارید کودکی را مشارکت سیاسی و اجتماعی بدهید ولی گلایه میکند، شکایت میکند، از خواب او را بیدار میکنید و به هر دلیلی او را اذیت میکنید، او به هر دلیلی به آن مشارکت بدبین میشود و همیشه والدینش را تصور میکند که به زور او را مجبور به مشارکت میکردند. شاید با یک بستنی خریدن و با او پای صندوق رای رفتن نتیجه بهتری بگیرید و چقدر خوب است که ما با آرامش و هیجانات او را تشویق به مشارکت کنیم.»
تاثیرات منفی بحثهای خانوادگی بر کودکان
دکتر کوچکزایی درخصوص تاثیرات منفی بحث و اختلاف نظرهای خانوادگی در کودکان گفت: «وقتی پدر و مادر صفحه تلویزیون را روشن میکنند و بحثهای سیاسی را گوش میکنند و مدام در فضای مجازی و یا حتی در سر سفره به جای گفتگوی سالم با هم جدل میکنند و در جدل شروع به داد و بیداد کردن میکنند، بچه پر از استرس و دلنگرانی و حس بد میشود و ممکن است گریه هم بکند. این اتفاق بخاطر یک جدل سیاسی اشتباه، یک موضوعی که میشد راحت بیان شود و به خاطر ضعف والدین که زبان یکدیگر را خوب نمیفهمند، افتاده است.»
وی در ادامه اظهار داشت: «در بعضی از مواقع والدین مشکلات عدیده ای از گذشته با یکدیگر دارند، اما بهانه خوبی است که به اسم انتخابات و مشکلات گذشته خود را به نحوی بیان کنند که به اسم انتخابات و سیاه نمایی انتخابات به مشکلات گذشته خود بپردازند. این یک اشتباه مطلق است. با این کار والدین کودک خود را تربیت سیاسی، تربیت فرهنگی نمیکنند، هویت ملی را به او آموزش نمیدهند بلکه عناد را به او آموزش میدهند و در ذهن او این اندیشه را بوجود میآورید که من کشوری را نمیخواهم که هر روز پدر و مادرم به خاطر آن با هم اختلاف داشته باشند و با هم دعوا کنند. والدین با این کار فقط بچه را به دین و سیاست و معنویت بدبین میکنند. »
این استاد دانشگاه معتقد است والدین باید تربیت سیاسی را از خود آغاز کنند و در بحثها و اختلاف نظرهایی که دارند خودشان را تربیت کنند. باید متوجه باشند که کودک در کنارشان است و روح لطیفی دارد. جدل کردن والدین بصیرت سیاسی به کودک شما نمیدهد، برعکس دعوای سیاسی را در دل بچه شما جا میاندازد و آرام آرام کودک را نسبت به جامعه بدبین میکند. برای مثال مسائل اقتصادی کشور را در نظر بگیرید. پدر و مادر هردو انسان با سوادی هستند. سر کار میروند و کار میکنند اما حقوقشان مکفی امورات زندگیشان نیست، شروع به غر زدن میکنند، که ما اینقدر درس خواندیم، مدرکمان چه بدردی خورد! چرا زندگی اینطوری شده! چقدر تورم بالا است! مملکت دیگر بدرد نمیخوره! و درکشورهای خارجی ببین چه خبره! وقتی این سیاهنماییها را در مقابل فرزندت انجام میدهی ناخداگاه کودک را نسبت به علم و دانش و کشور بدبین میکنند.
وی ادامه داد: «اینگونه است که والدینی که خودشان دکتر و مهندس هستند، اما کودکانشان میلی به تلاش و درسخواندن ندارد. این اتفاقی است که در جامعه در حال وقوع است؛ بچههایی که میلی به درس خواندن ندارند و دوست دارند اقتصاد زود بازده داشته باشند. این همان خروجی غر زدنهای در خانه است. پدر تلویزیون را روشن میکند و برای مثال یکی از نمایندگان مجلس در خصوص دستاوردهای اقتصادی صحبت میکند و پدر شروع میکند به سیاهنمایی که اینها همش دروغه. بچه درحال الگو گرفتن هستند. پدربا این کار کشورش را زیر سوال میبرد و ناخداگاه در حال تاثیرگرفتن است. کودک با قدرت ادراکی که دارد و در قدرت ادراکیه دچار خطای ادراکی میشود و در همان خطای ادراکی باور میکند که نمایندگان دروغ میگویند و مسئولین کشور همه دروغ میگویند. این اندیشه را خیلی سخت میتوان درست کرد. در ذهن بچه این ذهنیت شکل میگیرد که ایران بدرد نمیخورد و باید مهاجرت کرد.»
تاثیر نهاد خانواده بر آگاهی کودکان
دکتر کوچکزایی خانواده ای را با صلابت و قدرتمند می دانست که گفتگوهایشان به خاطر کج سلیقگیها یا عدم آگاهیها برای هر کاندیدایی به یک بحران و چالش تبدیل نشود. با این کار نهاد خانواده کمرنگ شده و هویت ملی از بین میرود، پس به جای اینکه ما تمرکز صد درصد در خصوص یک کاندیدا داشته باشیم باید در خصوص مشارکت سیاسی صحبت کنیم چون مشارکت سیاسی هویت سیاسی به ما میدهد. طبیعی است که باید والدین در خانواده برای تربیت سیاسی کودکانشان تدابیری بیاندیشند. والدین اگر میخواهند کودکان اثرگذار در سرنوشت جامعه داشته باشند، باید به کودکانشان بیاموزند که با عملکرد و کلام خودشان بدون جدل، مشارکت سیاسی را یاد بگیرند. باید به نحوی به کودک القا کنند که او احساس کند در تک تک آرایی که در صندوق انداخته میشود، اثرگذار است.
اگر خارج از گود بایستیم و بگوییم مملکت خراب است، قطعا کودک در آینده یک مرد یا زن غرغروی آویزانی بار میآید که مفهوم پارتی بازی و سیاه نمایی را دوست دارد و هویت ملی را زیر سوال میبرد.
آموزش بحث و گفتگوی مثبت به کودکان
این مشاور خانواده معتقد است برای آموزش بحث و گفتگوی مثبت به کودکان باید به جای تعصب به خرج دادن و حمایت افراطی از یک کاندیدا، یاد بگیریم که تفکر انتقادی را در زندگیمان بیشتر داشته باشیم. یاد بگیریم که تمام جوانب و نظرات را ببینیم، همه اختلاف نظرها را بفهمیم و آنها را هضم کنیم، خانه را محل دعوا نکنیم، پذیرش خودمان را بالا ببریم. دیدگاه خودمان را گسترش دهیم و معضلات کشور را تک بعدی تحلیل نکنیم.
ما میدانیم مشکلات اقتصادی داریم اما کشور علاوه بر ساحت اقتصادی، ساحت اجتماعی، فرهنگی، تکنولوژی، سلامت و… دارد. اگر فقط روی اقتصاد متمرکز شویم، نشان دهنده این است که تک بعدی فکر میکنید و همه مشکلات را به اقتصاد تعمیم میدهید. والدین باید سواد خود را به خصوص در تفکر انتقادی افزایش دهند تا به گسترش دید برسند، این امر سبب میشود دید کودک شما نیز باز شود. چقدر خوب است بیاموزیم در کنشگری سیاسی خودمان همه چیز را ببینیم و با نگاه درست و آرمان درست پای صندوق رای برویم و این آموزش را به صورت ناخودآگاه برای کودک داشته باشیم.
تبعات خدشه دار شدن امنیت روانی کودک
بحث های سیاسی تعصب گونه قطعا تبعات منفی در پی دارد که برای کاهش آن باید پذیرش خود را بالا ببریم. تمرین کنیم تا گفتگوهای درستی داشته باشیم. با جدل و کینه حرف نزنیم. اگر جدل دارید، زمانی که کودک خواب است یا حضور ندارد گفتگوی خود را انجام دهیم. روح بچه لطیف است. در روایات کودک به گل تشبیه شده است، حال اگر به این گل رسیدگی نشود، خشک میشود و با یک ضربه خشک میشود و پرپر می شود. این بحث های سیاسی مانند همان ضربه است که گل را پرپر میکند. آیا میتوان گل پرپر شده را با چسب به هم چسباند، یا طراوت را به آن برگرداند.
انتخابات فرصت مناسبی برای آموختن مهارتها
سازمان بهداشت جهانی معتقد است ما باید مهارت حل مسئله، تفکر نقاد، کنترل خشم، ابراز وجود و قاطعیت را به کودکان بیاموزیم. این انتخابات فرصت مناسبی برای آموزش این مهارت ها است، اما این آموزشها از خیلی قبلتر باید رقم بخورد.
این دکترای تخصصی مشاوره با بیان این امر ادامه داد: «مفهوم انتخاب، آزادی عمل و اختیار باید در سطح نیازهای کودکان و خارج از جو انتخابات ریاست جمهوری به آنها آموزش داده شود. انتخاب، آزادی عمل و اختیار جزیی از صفات کودک است. کودکان به جهت آنکه وارد محیط جدیدی میشوند در وجودشان کنجکاوی دارد و باید به این کنجکاوی شان پاسخ دهند و تجربه کنند و این آزادی عمل و اختیار را داشته باشند که بتوانند انتخاب کنند که چه کاری انجام بدهند و ندهند.
شروع این آموزش ها با انتخابات نباید باشد. شروعش با تربیت صحیح والدینی است که اجازه دهند در سن دو، سه یا چهار سالگی محیط پیرامونشان را تجربه کنند. خانه را بهم بریزند، کثیف کنند و والدین خانه را به نحوی درست کنند که بچه راحت باشد، کثیفکاری کند تا بتواند در مراحل مختلف زندگی خودش مانند کنشگری های سیاسی، در زندگی خودش تصمیم بگیرد.