گروه ایرنا زندگی-همیشه به دنبال رویدادهای بزرگ و پرشور بودهام، اما جشن بزرگ غدیر چیز دیگری است. این بار هم بهسوی محل برگزاری این جشن عظیم حرکت کردم. از همان ابتدا، خیابانهای شهر پر از مردمی بود که با لبخند و شادمانی به سمت میدانهای اصلی شهر میرفتند.
بوی عطر و گل و اسپند
هوا گرم و آسمان بیابر بود. از ساعات اولیه، صدای نواهای شادی و مولودی خوانی از بلندگوها به گوش میرسید. مردم با پوشیدن لباسهای رنگارنگ و سنتی، بهسوی محلهای برگزاری جشن در حرکت بودند. موکبهای مختلفی برپا شده بود که با غذاها و نوشیدنیهای مختلف از مردم پذیرایی میکردند. برخی از موکبها نیز به توزیع گل و شیرینی مشغول بودند. بوی عطر گلها و اسپند در هوا پیچیده بود و حس معنوی و زیبایی به فضا میبخشید.
با ورود به میدان اصلی، جمعیت عظیمی را دیدم که دور هم جمع شده بودند. گروههای سرود و مولودی با لباسهای یکدست در حال اجرای برنامه بودند. شور و شوقی که در چهره مردم دیده میشد، نشان از عمق اعتقادات و عشق آنها به اهلبیت (ع) داشت. کودکان با بادکنکهای رنگارنگ در دست، از اینسو به آن سو میدویدند و فریاد شادی سر میدادند. خانوادهها در کنار هم در حال لذتبردن از این فضای معنوی و شاد بودند.
موکب عربی
در دل این مهمانی، موکبهای متعددی برپا شده بود. یکی از این موکبها که توجه بسیاری را به خود جلب کرده بود، یک موکب عربی از لبنان با تزئینات سنتی و بینظیر بود. ورودی این موکب با پارچههای رنگارنگ و خطاطیهای عربی زیبا تزئین شده بود. بوی عطرهای دلنشین و بخورهای سنتی در فضا پیچیده بود و صدای مولودی عربی با ریتمهای خاص و دلنشین، فضا را پر کرده بود. نخلهای مصنوعی که در اطراف ورودی قرار داشتند، حس و حالی از مناطق گرمسیری و صحرایی به مهمانان میبخشیدند.
در گوشهای از موکب، میزهایی با انواع غذاها و شیرینیهای عربی برپا شده بود که هر رهگذری را به توقف و چشیدن آنها دعوت میکرد. قهوه عربی با عطر و طعمی منحصر به فرد، در فنجانهای کوچک سرو میشد و مردان و زنان با لباسهای سنتی عربی، مهمانان را با احترام و خوشرویی پذیرایی میکردند.
یاد رئیسی حتی در اینجا
در میان جمعیت، با افرادی از اقشار مختلف جامعه گفتگو کردم. هر کدام از آنها داستان و احساسی متفاوت نسبت به این جشن داشتند.
نرگس ۳۴ساله، معلم: «مهمانی دهکیلومتری غدیر برای من و خانوادهام فرصتی بود تا در یک جشن بزرگ مذهبی شرکت کنیم و با دیگر هموطنانمان در شادی و محبت به امام علی (ع) سهیم شویم. فضای مراسم بسیار دلنشین و دوستانه بود و برنامههای فرهنگی و مذهبی زیادی برگزار شد که برای کودکان هم جذاب بود. این رویداد نهتنها یک جشن، بلکه یک فرصت آموزشی برای کودکان ما بود تا بیشتر درباره عید غدیر و اهمیت آن بدانند.»
مهدی ۲۸ساله، دانشجو: «این اولین باری بود که در چنین مراسم بزرگی شرکت میکردم. جو شادی و هیجان مردم واقعاً بینظیر بود. همه با لبخند و خوشرویی در این مهمانی شرکت کرده بودند و حس وحدت و همدلی در بین همه موج میزد. برنامههای مختلفی که در طول مسیر برگزار میشد، باعث شد که از این جشن لذت ببریم.»
فاطمه ۴۵ساله، خانهدار: «مهمانی دهکیلومتری غدیر برای من یادآور مراسمهای بزرگ مذهبی دوران کودکیام بود. احساس میکردم که این مراسم فرصتی است تا به ارزشهای دینی و فرهنگی خود بیشتر پی ببریم و آنها را به نسلهای بعدی منتقل کنیم. پذیرایی و مهماننوازی مردم نیز بسیار دلنشین بود و همه با احترام و محبت از هم پذیرایی میکردند.»
علی ۱۶ساله، دانشآموز: «در مهمانی دهکیلومتری غدیر، یکی از صحنههای بسیار تأثیرگذار، حضور تصاویر شهدا در مسیر بود. بهویژه عکس شهید آیتالله رئیسی که در چندین نقطه از مسیر به نمایش گذاشته شده بود. در یکی از ایستگاهها، یک پیرمرد با چشمانی اشکبار بهعکس شهید رئیسی نگاه میکرد و برایش فاتحه میخواند. این لحظهها بسیار تأثیرگذار بود و نشان میداد که چقدر مردم به یاد و خاطره شهدا اهمیت میدهند و به آنها افتخار میکنند. برای من، دیدن عکس شهید رئیسی در این مراسم، یک درس بزرگ بود که همیشه باید به یاد شهدا و ارزشهای آنها باشیم.»
حسن ۶۰ساله، بازنشسته: «مهمانی دهکیلومتری نشاندهنده عشق و ارادت مردم به امام علی (ع) است. این مراسم باعث تقویت وحدت و همبستگی بین مردم میشود و نشان میدهد که چگونه میتوانیم با احترام و محبت به هم یک جامعه بهتر و مهربانتر بسازیم. دیدن اینهمه شور و نشاط در میان مردم واقعاً لذتبخش بود.»
علی ۱۳ساله، دانشآموز: «یکی از بهترین بخشهای این مراسم، پذیرایی بود. در طول مسیر، ایستگاههای پذیرایی زیادی وجود داشت که انواع غذاها، نوشیدنیها و شیرینیها را بهصورت رایگان بین مردم توزیع میکردند. همه بامحبت و احترام از هم پذیرایی میکردند. یک آقا با لبخند یک بشقاب آش نذری به من داد و گفت: «این نذری امام علی (ع) است، نوش جان! » این لحظات برای من بسیار دلنشین بود و احساس میکردم که همه مثل یک خانواده بزرگ هستیم.»
نوای یاعلی و اشک شوق
در اواسط ساعات مهمانی ده کیلومتری، مراسم اصلی آغاز شد. سخنرانیهای مذهبی و فرهنگی، نمایشهای هنری و برنامههای متنوعی اجرا شد که همگی به زیبایی و شکوه این جشن افزودند. لحظهای که پرچمهای رنگارنگ بالا رفت و نوای «یا علی» در فضا پیچید، شور و هیجان جمعیت به اوج خود رسید. اشک شوق در چشمان بسیاری از حاضران حلقهزده بود.
بارانی که همیشه رحمت است
در ساعات پایانی مراسم، ناگهان تغییراتی در آسمان پدیدار شد. ابرهای تیره از دوردستها به سرعت نزدیک میشدند و صدای رعد و برق در آسمان پیچید. این تغییر ناگهانی هوا همه را شگفتزده کرد. باران شروع به باریدن کرد. بارانی که ابتدا نرم و ملایم بود، به تدریج شدت گرفت و تبدیل به یک باران تند و سیلابی شد.
با گذشت زمان، باران به تدریج آرام شد و مراسم با شور و هیجان بیشتری ادامه یافت و مردم با خاطراتی شیرین و لحظاتی به یادماندنی، این روز را به پایان رساندند. این روز به یادماندنی با تمام شور و هیجان و باران ناگهانیاش، نشان داد که چگونه یک رویداد مذهبی میتواند جامعه را به هم نزدیک کند و حس همبستگی و محبت را در دلها زنده نگه دارد.
جشن بزرگ غدیر نهتنها یک مراسم مذهبی، بلکه نمادی از همبستگی، عشق و احترام به اهلبیت (ع) است که هر ساله باشکوه و عظمت هرچه بیشتر برگزار میشود. این جشن، فرصتی برای تقویت روابط اجتماعی و ایجاد خاطراتی ماندگار و شیرین است که در ذهن و دل مردم باقی خواهد ماند.